کد مطلب:149343 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

نقشی جز رسالت برای خود قائل نبودن
مسأله ی دیگر در مورد روش تبلیغی پیامبران این است كه آنها می گفتند ما نقشی جز رسالت نداریم، ما خلق خدا و رسول خدا و پیام آور خدا هستیم. پیغمبران نمی آمدند سند بهشت و جهنم امضا كنند همان گونه كه كشیشها از این كارها می كردند و شاید هنوز هم می كنند، كارهایی از این قبیل كه سند به دست كسی بدهند و به او بگویند تو با این سند خیالت جمع باشد كه من این قدر از بهشت را برای تو تضمین كردم! با اینكه از نظر رسالت خودشان و كلیت آن كوچكترین تردیدی به خود راه نمی دادند و مسائل را به طور كلی می گفتند، ولی در جواب سؤالاتی نظیر «عاقبت من چگونه است؟» می گفتند خدا عالم است، چه می دانم؛ از بواطن خدا عالم است، اینكه عاقبت تو به كجا منتهی می شود خدا خودش بهتر می داند.

درباره ی جناب عثمان بن مظعون، صحابه ی بسیار بزرگوار رسول خدا، نوشته اند كه بعد از آنكه رسول اكرم به مدینه هجرت كردند او جزء مهاجرین بود. وی اولین كسی بود كه در مدینه وفات كرد و رسول اكرم دستور دادند كه او را در بقیع دفن كنند و بقیع را از همان روز قبرستان قرار دادند. همین جناب عثمان بن مظعون است كه در سمت شرق بقیع مدفون است و مرد بسیار بزرگواری است و رسول اكرم به او خیلی اظهار علاقه می كردند و همه این را می دانستند. امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می فرماید: «كان لی فیما مضی اخ الله و كان یعظمه فی عینی صغر الدنیا فی عینه» [1] یعنی در گذشته یك برادر دینی داشتم كه در راه حق بود و آنچه كه او را در چشم من بزرگ می كرد این بود كه تمام دنیا در نظر او كوچك بود. شارحان نهج البلاغه گفته اند مقصود امیرالمؤمنین عثمان بن مظعون است. یكی از پسران امیرالمؤمنین اسمش عثمان است. وقتی متولد شد،امیرالمؤمنین فرمود: من می خواهم اسم این را به نام برادرم عثمان بن مظعون بگذارم؛ می خواست یادآور عثمان بن مظعون باشد.


اینچنین مردی از دنیا رفت. او در خانه ی یكی از انصار زندگی می كرد. زنی هم در آن خانه بود - و شاید زن برادر انصاری اش بود - به نام «ام علاء» كه به او خدمت می كرد. رسول اكرم آمدند برای تشییع جنازه ی عثمان بن مظعون، و در این مراسم طوری رفتار كردند كه با اخص اصحاب رفتار می كردند. یكدفعه ام علاء رو كرد به جنازه ی عثمان بن مظعون و گفت: «هنیئا لك الجنة» بهشت تو را گوارا باد! رسول اكرم رو كرد به او و با تندی فرمود: چه كسی چنین قولی به تو داد؟ گفت: یا رسول الله! این صحابی شماست، من به خاطر اینهمه علاقه ای كه شما به او داشتید این سخن را عرض كردم. رسول خدا این آیه را خواند: «قل ما كنت بدعا من الرسل و ما ادری ما یفعل بی و لا بكم» [2] خیلی معنی دارد. همچنین در اواخر سوره ی مباركه ی جن است: «قل انی لا املك لكم ضرا و لا رشدا» بگو اختیار سود و زیان شما با من نیست، «قل انی لن یجیرنی من الله احد و لن اجد من دونه ملتحدا» [3] خود مرا جز خدا كسی پناه نخواهد داد.


[1] نهج البلاغه / حكمت 281.

[2] احقاف / 9.

[3] جن / 21 و 22.